غزالی » کیمیای سعادت » ارکان معاملت مسلمانی » رکن اول - در عبادات » بخش ۲۸ - پیدا کردن نماز آدینه و فضیلت آن

بدان که روز آدینه روزی بزرگ است و فضل وی عظیم است و عید مومنان است و رسول (ص) گفت، «هر که سه جمعه بی عذری دست بدارد، اسلام را از پس پشت انداخت و دل وی زنگار گرفت» و در خبر است که خدای تعالی در هر آدینه ششصد هزارآزاد کرده است از آتش دوزخ و رسول (ص) گفت، «دوزخ را هر روز به نزدیکی زوال آفتاب بتابانند، نماز مکنید در این وقت، مگر روز آدینه که دوزخ در این روز نتابانند»، و گفت، «هر که روز آدینه فرمان یابد، وی را مزد شهیدی نویسند و از عذاب گورش نگاه دارند.»

شرایط جمعه

بدان که هر چه در نمازهای دیگر شرط باشد، در این نماز شرط است و برون آن شش شرط دیگر است خاص.

شرط اول، وقت است: اگر امام مثلا سلام پس از وقت نماز دیگر دهد جمعه فوت می شود و نماز پیشین تمام باید کردن.

شرط دوم جایگاه است: که این نماز در صحرا نبندد و در میان خیمه ها نبندد، بلکه باید که در شهری باشد یا در دیهی که اندر وی آن چهل مرد آزاد و بالغ مقیم باشد و اگر در مسجد نباشد درست بود.

شرط سوم عدد است: که تا چهل مرد آزاد مکلف مقیم حاضر نیایددرست نباشد اگر از این عدد کمتر شود در خطبه یا در نماز، ظاهر آن است که درست نباشد.

شرط چهارم جماعت است: اگر این قوم تنها هر یکی نماز کنند درست نیاید، لیکن کسی که رکعت بازپسین دریافت، نماز وی درست بود، اگرچه در رکعت دوم تنها بود و اگر رکوع دوم درنیابد، اقتدا کند بر نیت نماز پیشین.

شرط پنجم: آن که باید که پیش از آن جمعه دیگر نکرده باشد که در یک شهر یک جمعه بیش نشاید کردن، مگر چنان بود که در یک مسجد نگنجند و دشوار بود و اگر نتواند و دو جمعه کنند، درست آن بود که تکبیر اول از پیش کرده باشد.

شرط ششم: دو خطبه است پیش از نماز و هر دو فریضه است و نشستن میان دو خطبه فریضه است و برای پای بودن در خطبه فریضه است و در خطبه اول چهار چیز فریضه است: تمحید و الحمدلله کفایت بود و صلوات دادن بر رسول (ص) و وصیت به تقوی اصیکم بتقوی الله کفایت بود و یک آیت از قرآن و در خطبه دوم همین فرضیه است، لیکن به دل آیت از قرآن دعا فریضه است.

و بدان که این نماز بر کودکان و زنان و بندگان و مسافران واجب نیست و روا باشد دست بازداشتن به عذر گل و باران و بیمارداری چون بیمار را دارنده ای دیگر نبود، لیکن اولیتر آن بود که نماز پیشین پس از آن کنند که مردم از جمعه فارغ شوند.

آداب جمعه

باید که بر ده چیز سنت و آداب نگاه دارد:

ادب اول آن که روز پنجشنبه جمعه را استقبال کند به دل و به ساختن کار چون جامه سپید راست کردن و شغلی که باشد از پیش برگرفتن تا بامداد پگاه به نماز تواند شدن و نماز دیگر روز پنجشنبه خالی نشستن و به تسبیح و استغفار مشغول بودن که فضل این ساعت عظیم است و در مقابله آن ساعت عزیز است که در روز آدینه است و گفته اند که در این شب با اهل صحبت کردن سنت است تا آن نیز تقاضای غسل باشد هر دو را روز آدینه.

ادب دوم آن است که بامداد به غسل مشغول شود اگر زود به مسجد خواهد شد، و اگر نه تاخیر اولیتر و رسول (ص) به غسل جمعه فرموده است فرمانها، موکد تا گروهی از علما پنداشته اند که این غسل فریضه است و اهل مدینه، کسی را که سخن درشت خواستندی گفت، گفتندی، «تو بتری از کسی که روز آدینه غسل نکند» و اگر کسی در این روز جنب باشد، چون غسل جنابت بکند اولیتر آن بود که بر نیت غسل جمعه دیگرباره آب بر خویشتن ریزد، پس اگر به یک غسل هر دو نیت کند کفایت بود و فضل غسل جمعه نیز حاصل شود.

ادب سوم آن است که آراسته و پاکیزه و نیکو هیات به مسجد آید و پاکیزگی بدان بود که موی سر به دو ناخن باز کند و موی لب راست کند و اگر نخست به گرمابه شده بود و این به جای آورده، کفایت بود و آراستگی بدان بود که جامه سپید پوشد که خدای تعالی از جامه ها جامه سپید دوستتر دارد و بوی خوش به کار دارد، بر نیت تعظیم مسجد و نماز تا از وی بوی خوش نیاید که کسی رنجور شود یا در غیبت افتد.

ادب چهارم پگاه رفتن است به جامع که فضل این بزرگ است و در روزگار اول به وقت صبح به چراغ شدندی و راهها از زحمت چنان بودی که دشوار توانستندی و ابن مسعود یک بار به مسجد شد، سه تن پیش از وی آمده بودند، با خویشتن عتاب می کرد و می گفت، «تو در درجه چهارم باشی، کار تو چون بود؟» و چنین گفتندی که اول بدعت که در اسلام پدید آمد این بود که این سنت را دست بداشتند و چون جهودان و ترسایان روز شنبه و یکشنبه پگاه به کلیسا و کنشت شوند و گفت، مسلمانان روز آدینه که روز ایشان باشد تقصیر کنند، چگونه باشد؟ و رسول (ص) گفت «هرکه در ساعت اول از این روز به جامع شود، چنان باشد که شتری قربان کرده باشد و اگر دوم ساعت رود، گاوی قربان کرده باشد و در ساعت سوم گوسفندی: و در چهارم ماکیانی و در پنجم خایه مرغی، و چون خطیب بر منبر آید، فریشتگانی که این فرمان می نویسند صحایف درنوردند و به سماع خطبه مشغول شوند و هرکه درین وقت آید جز فضل نماز چیزی دیگر نیابد.»

ادب پنجم آن که پای بر گردن مردمان ننهد اگر دیر آمده باشد که در خبر است که هرکه چنین کند، روز قیامت از وی پلی سازند که مردمان بر وی می روند و رسول (ص) یکی را دید که چنین می کرد، چون نماز بکرد گفت، «چرا تو جمعه نکردی؟» گفت، «یا رسول الله با تو به هم بودم»، گفت: «نی! چون دیدم تو را که پای بر گردن مردمان می نهادی»، یعنی کسی که چنین کند چنان بود که نماز نکرده باشد، اما اگر صف اول خالی باشد، روا بود که قصد کند به صف اول که تقصیر ایشان کردند که آن صف بگذاشتند.

ادب ششم آن که در پیش کسی که نماز می کند نگذرد و چون بنشیند به دیوار یا به ستون نزدیک نشیند تا کسی را پیش وی راه نبود که نهی است از گذشتن پیش کسی که نماز می کند و در خبر است که اگر خاکستری گردد که باد وی را بپراکند بهتر از آن که پیش مصلی بگذرد.

ادب هفتم آن که صف اول طلب کند و اگر نتواند هرچند نزدیکتر بهتر که فضل این بزرگ است، مگر در صف اول لشکریان باشند که جامه دیبا دارند یا جامه سیاه خطیب ابریشمین باشد یا شمشیر وی به زر باشد یا منکری دیگر باشد، آنگاه هرچند از آن دورتر باشد اولیتر که نشاید به اختیار جایی که منکری باشد نشستن.

ادب هشتم آن که چون خطیب بیرون آید نیز سخن نگوید و به جواب موذن مشغول شود آنگاه به ماع خطبه و اگر کسی سخن گوید وی را به اشارت خاموش کند، نه به زبان که رسول (ص) گفت، «هر که دیگری را گوید در وقت خطبه که خاموش باشد یا گوش دار، بیهوده ای گفت و هر که در این وقت بیهوده ای گفت وی را جمعه نیست» و اگر دور باشد و خطبه نمی شنود هم باید که خاموش باشد و جایی که سخن گویند ننشیند، و در این وقت هیچ نماز نکند مگر تحیت مسجد.

ادب نهم آن که چون نماز کند هفت بار الحمد برخواند و هفت بار قل هوالله و معوذتین که در اثر است که این از جمعه حرزی باشد وی را از شیطان و بگوید، «اللهم یا غنی یا حمید یا مبدی یا معید یا رحیم یا ودود اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک»، که گویند هرکه بدین دعا مداومت کند، از جایی که نیندیشد روزی وی پدید آید و از خلق بی نیاز گردد و پس از این شش رکعت نماز کند سنت که این مقدار از رسول (ص) حکایت کرده اند.

ادب دهم آن که در مسجد می باشد تا نماز دیگر بکند و اگر تا نماز شام بایستد فاضلتر و گویند که این به جای حجی و عمره ای بایستد در ثواب و اگر نتواند و به خانه شود، باید که ذکر حق تعالی غافل نگردد، تا آن ساعت عزیز که در جمله روز آدینه است وی را در غفلت نیابد که از فضل آن محروم ماند.