بدان که هر کلمتی را که در نماز بباید گفتن، حقیقتی است که باید معلوم بود و باید که گوینده بدان صفت باشد تا صادق بود مثلا معنی «الله اکبر» آن است که «وی بزرگتر است» اگر این معنی نداند، جاهل باشد و اگر داند، ولیکن در دل وی چیزی است بزرگتر از حق تعالی، صادق نباشد، وی را گویند، «این سخن راست است و تو دروغ می گویی»، و هر گه که چیز دیگر را مطیع تر باشد از آن که حق تعالی را، آن چیز نزدیک وی بزرگتر است و معبود و اله وی آن است که وی مطیع اوست، چنان که حق تعالی گفت، «افرایت من اتخذالهه هویه» و چون گفت، «وجهت وجهی» معنی آن است که روی دل از همه عالم بگردانیدم و به حق تعالی آوردم اگر دل وی در این وقت به هیچ چیز دیگر نگران است این سخن وی دروغ است و چون اول سخن در مناجات با حق تعالی دروغ بود خطر آن معلوم باشد و چون گفت، «حنیفا مسلما» دعوی مسلمانی کرد و رسول (ص) گفت که مسلمان آن کس است که مسلمانان از دست و زبان وی سلامت یابند باید که بدین صفت بود یا عزم کند که چنین کند.
و چون «الحمدالله» گوید، باید که نعمتهای حق تعالی بر دل تازه گرداند و همه دل وی به صفت شکر گردد که این کلمه شکر است و شکر به دل بود و چون «ایاک نعبد» گوید، باید که حقیقت اخلاص بر دل وی تازه شود و چون: «اهدنا» گوید، باید که دل وی به صفت تضرع و زاری شود که سوال هدایت می کند.
و هر کلمتی از تسبیح و تهلیل و قرائت همچنین باید که باشد چنان که می داند و دل وی به صفت آن معنی می گردد و شرح آن دراز باشد.
اگر می باید که از حقیقت نماز نصیب یابد، چنین باید که باشد و اگر نه به صورت بی معنی قناعت کرده باشد.