واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲

تاکی ز شراب خواب مستی، برخیز!

از بستر نرم تن پرستی، برخیز!

با بانگ بلند، شب خروسان گویند:

ننشسته ز پا شعله هستی، برخیز!