واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴

نی در سر شوق و، نی بدل پروا ماند

قوتها رفت و ناتوانیها ماند

از عمر گذشته حاصلم پشت خمی است

موجی از باد در کف دریا ماند