واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

ای آنکه غم لباس جان تو گداخت

نتوان به قبا گردن عزت افراخت

تن، خوار ز جامه های گوناگونست

جانست عزیز، زآنکه با یک تن ساخت