واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - بث الشکوی
گیتی است دهان مار و دروی
این خلق گزنده اند دندان
ای وای بجان دردمندی
کو از نمد فناست عریان