نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

حریف دردی و صافی نیی خطا اینجاست

تمیز ناخوش و خوش می کنی بلا اینجاست

بغیر دل همه نقش و نگار بی معنی است

همین ورق که سیه گشته مدعا اینجاست

ز فرق تا قدمش هر کجا که می نگرم

کرشمه دامن دل می کشد که جا اینجاست

خطا به مردم دیوانه کس نمی گیرد

جنون نداری و آشفته یی خطا اینجاست

به دل ز دل گذری هست تا محبت هست

ره چمن نتوان بست تا صبا اینجاست

بدی و نیکی ما شکر، بر تو پنهان نیست

هزار دشمن دیرینه آشنا اینجاست

سرشک دیده، دل بسته بی تو نگشاید

اگر چه یک گره صد گره گشا اینجاست

به هر کجا روم اخلاص را خریداریست

متاع کاسد و بازار ناروا اینجاست

ز کوی عجز «نظیری » سر نیاز مکش

ز هر رهی که درآیند انتها اینجاست