ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴

بودم از روز جوانی هر نفس در لذتی

زان چنین در حسرت روز جوانی مانده ام

لذتی از زندگانی نیست در پیری مرا

زانکه در بیم زوال زندگانی مانده ام