ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷

جوانی برون رفت و پیری درآمد

روا دارم ار با من آرام گیرد

بترسیدمی گر بمردی جوانی

کنون می بترسم که پیری بمیرد