الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۸۵ - گرفتن حضرت عباس طاویه مادیان امام حسن (ع) را از غلام مادر و کشتن او

به میدان درون شه چو او رابدید

خروشی به سوی برادر کشید

که هان ای برادر بود طاویه

بگیرش ازین فرقه ی طاغیه

سپهدار دین بر پرستنده ی تاخت

به یک نیزه کار سپه را بساخت

فرود آمد از اسب خودبی توان

نشست ازبر زین آن مادیان

چو بگرفت بر مرکز خودقرار

سپه رونهادند زی نامدار

سپهدار فرخ بزد مادیان

پی رزم آنان چو شیر ژیان

ابوالفضل را چون شهنشاه دید

دگر باره آوا زدل بر کشید

که هان ای ظفرمند رزم آزمای

هماورد را از چه ماندی به جای

نخستین برو کار او را بساز

وزان پس به ناورد لشکر بتاز

سپهبد چو فرمان شه راشنید

سپاه گران رازهم بر درید

بزد نیزه ی جانستان بر سرش

به خاک اندر آورد جنگی برش

بیفتاد مارد چو بر خاک خوار

پیاده شد ازمادیان نامدار

به خنجر سر پر غرورش زتن

ببرید وشد خاک اورا کفن

پس آنگاه ننهاده پا در رکاب

به زین برشد آن زاده ی بوتراب

بیاویخت با آن سپاه گران

بزد غوطه در قلزم بی کران

به هرسو روان کرد جویی زخون

همه روی آن پهنه شد لعلگون

زبس تیغ برترک بدخواه راند

اجل با سبکدستی از کار ماند

همی کشت مردو همی جست راه

که آبی رساند به خرگاه شاه

عمر –دمبدم لشگر جنگجوی

دواندی زمرکز به ناورد اوی

چنان تاکه آن دشت پر مرد شد

رخ هور پوشیده از گرد شد

همه نیزه شد پهنه چون نیستان

سپهبد درآن همچو شیر ژیان

همی تا بد آنجا که بیننده دید

درفش یلان بود سرخ و سفید

شهنشه چو در پهنه ی کارزار

برادرش را دید تنها سوار

سپاهی به گردش زاندازه بیش

بترسید بر جان سالار خویش