مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

گو دی رسد و بهارش از پی نرسد

در خم میم از رسیدن دی نرسد

کافیست گل داغ و می خون دلم

گو موسم گل بیاید و می نرسد