مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳

گردون ستیزه کار دیدی که چکرد

ناسازی روزگار دیدی که چکرد

از حرف رقیب عاقبت خونم ریخت

دیدی که چکرد یار و دیدی که چکرد