مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲

دوران سپهر بیگنه کش گذرد

ایام بگوینده و خامش گذرد

گر عمر هزار سال در یکنفس است

چون میگذرد کو همه ناخوش گذرد