مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷

ای آنکه سرگشم از غمت گلگونست

حالم ز فراق تو چه گویم چونست

کامم خالی ز شهد و لبریز ز زهر

جامم تهی از باده و پر از خونست