چند از ستم فلک درین باغ خراب
گریم چو سحاب
از سوز جگر رود ز چشمم خوناب
مانند کباب
باشد که رهائیم دهد زین تب و تاب
کو بانگ رباب
شاید که بر آتش من افشاند آب
کو جام شراب