چراغ انجمن علم و فضل زینالدین
که قدوه علما بود و زبده فضلا
فقید صاف ضمیزی که همچو آئینه بود
دلش ز صیقل انوار شرع عین صفا
زبسکه شوق لقای جناب باری داشت
نمود پیرهن تن بسان غنچه قبا
چو ذرهای که کند جای دربر خورشید
چو قطره که زند غوطه در دل دریا
غرض که طایر روحش گشود بال و پرید
ز الفت تن خاکی که بود جانفرسا
بوصل حضرت باری رسید حالش رست
بباغ خلد ازین خاکدان تنگ فضا
بگفت از پی تاریخ رحلتش مشتاق
به سوی بزم جنان رفت قدوه علما