گشت مرغی زخمی تیری دلم آمد به یاد
طایری غلتید در خون بسملم آمد به یاد
نوحه جغدی شنیدم دوش از ویرانهای
نالهام آمد به خاطر منزلم آمد به یاد
پرتوافکن شد به بزم تیرهروزی مهوشی
محفلافروزی شمع محفلم آمد به یاد
بود در فانوس شمعی همدم پروانهای
صحبت پنهان دلدار و دلم آمد به یاد
در گذر لیلیوَشی دیدم سوار هودجی
آن بت محملنشین و آن محملم آمد به یاد
قالب فرسودهای را عشق شورانگیز کرد
بود آن شورش که در آب و گلم آمد به یاد
عاقبت مشتاق دیدم بر سر دل جان سپرد
عقده دشوار و کار مشکلم آمد به یاد