این شنیدستم که عیسی، مردهای را زنده کرد
مردهای را زنده کرد و نامِ خود پاینده کرد
نیم گیتی شد مُسَخَّر از طریقِ دینِ او
شد جهان آیینهدار چهرهٔ آیین او
هر دو فرسخ یک کلیسایی به پا بر نام او
گشت تاریخ همه تاریخها ایام او
وقف شد یکشنبهها از بهر نام نیک او
روز و شب ناقوسها، گویندهٔ تبریک او
الغرض در مردم از سیبری تا آمریک
دائما تعظیم و تکریم است بر آن نام نیک
گر حکیمی مردهای را زنده سازد اینچنین
بهر او تکریم و تعظیم است در روی زمین
بهر فردوسی چه باید کرد؟ کو از کار خویش
یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش:
مرده فرزندانِ چندین قرنِ ایران زنده کرد
از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد