مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۳

دل می گسلد ز عشق زنجیر هنوز

غم می شکند در جگرم تیر هنوز

من سیر شدم سرم نشد سیر ز عشق

من پیر شدم دلم نشد پیر هنوز