مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۲

گر دون ز تو هیچ راز مستور ندید

بی رای تو خور بر رخ مه نور ندید

بر لوح وجود تا قضا راند قلم

دیوان وزارت چو تو دستور ندید