مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۶

در عشق تو عمرم به ستم می گذرد

روزم همه در محنت و غم می گذرد

ایام جمال تو و دور غم من

شکر است که با اینهمه هم می گذرد