مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۸

گرچه ز جفای تو بسی دیدم درد

هرگز نشود آتش سودای تو سرد

تا دل دارم غم تو در دل دارم

تا جان دارم غمت به جان خواهم خورد