مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵

ای دل ز گلی که جفت صد خار افتاد

بگذر که بر او گذار بسیار افتاد

آن نان چه خوری که سگ بر او دندان زد

وآن آب چه نوشی که در او مار افتاد