مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹

از روزن خیمه گفت ماهم به نهفت

چون ماه فرو رود منت گردم جفت

مه رفت و مهم نامد و چشم هیچ نخفت

نا آمد اختر مرا دگر چتوان گفت