مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۵

عمری که در این هجر جگر سوز گذشت

بر جان و دلم چو تیر دلدوز گذشت

روزی گفتی به وصل ما دیررسی

شد دیر و از آن دیر بسی روز گذشت