مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶

چون نیست ترا مهر و وفا در رگ و پوست

واندر نظرت هر آنچه زشت است نکوست

من دشمن جان این دل پرهوسم

تا خود به چه خوشدلی ترا دارد دوست