مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۶

وصلت که غم جراحت جاوید است

دردیست که هر طبیب ازو نومید است

داغی ست که مرهمش پر سیمرغ است

باغی ست کش آب از دهن خورشید است