مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

آن یار که راحت روان است کجاست

شد دور ز چشم من نهان است کجاست

جایی نبرم گمان که پرسم خبرش

حوراست، ملک، پریست جان است کجاست