مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۴

چون دست اجل شیشه عمرت بشکست

خون گرید جام و دیده نرگس مست

چون ساغر لاله باد پرخون دل آنک

در ماتم تو شراب گیرد در دست