مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲

گرچه ز مه و مهر به رخ بردی دست

خود بین مشو و مباش آیینه پرست

کاین آینه بس آینه رخ را دیده‌ست

کز زنگ اجل تیره شد و آینه هست