مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲

گویند شراب کم خور ای پیر خراب

تا ره نزند بر دل بیدار تو خواب

چه جای شراب و خواب کز تلخی عیش

گر زهر خورم روا بود خاصه شراب