مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۸

بی سایه تو مباد فرقم

بی خاک درت مباد خوابم

بی یار شدم زبنده مگسل

بیهوده مبر ز چهره آبم

سلمان توام چو من نیابی

سلطان منی چو تو نیابم

قمری صفتم ز طوق مهرت

قمعم کن ار از تو سربتابم