امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

ای زاتش سودای تو داغم بر داغ

در شام غم از سپهر افزون تر داغ

بگذشته درون هم از برونم هر داغ

آیا به کجا نهی کنون دیگر داغ؟