امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷ - مخترع

نه از می لعل آن مه پیکر آلود

کز آب خضر گلبرگ تر آلود

مه اندر آسمان از شوق رویش

بود دیوانه ای خاکتر آلود

نباشد لاله زار اندر بهاران

کز اشک خونینم دشت و در آلود

شفق نبود که از خونین سرشکم

گذشت آنسان که روی دیگر آلود

کسی کاحوال فانی خواند ز اوراق

به خون دیده روی دفتر آلود