اگر خرامی به سوی چمن بدین نیرنگ
به پیش روی تو گل میرود ز رنگ به رنگ
به صید شیردلان جهان به صیادی
غزال چشم تو هر دم کند کمین پلنگ
به یاد آن قد موزون فتادهام از پا
نشان تیر من آمد کمانخانه چنگ
به غیر ساز فراقت که آورد دیگر
نوای نغمه عشاق را بدین آهنگ؟!
به باغ حسن ز خوبان چه سرو ممتازی
سوی تو نسبت خوبان بود تخیل بنگ
طریق مدح تو من آنقدر نمودم طی
شدم به صفحه آفاق همچو مصرع لنگ
دلت چو قطعه سنگ است که آتشینخویی
که نیست مسکن آتش به غیر سینه سنگ
شکست رونق بازار نقش تصویرت
نگارخانه چینی و کارگاه فرنگ
به نزد محنت روز فراق یار مرا
برابر است دم اژدها و کام نهنگ
خوشا ز مصرع دریای معرفت طغرل
حباب بست نفس بس که دید قافیه تنگ