ای خوشا آغاز غم پرداز عشق
ای خوشا انجام به ز آغاز عشق
عشق از نو داستان پرداز شد
دوستان دستی که دستانساز شد
باز زنجیر جنون برداشتند
بند بر پای خرد بگذاشتند
عقلها را وقت آشفتن رسید
رازها را نوبت گفتن رسید
مرحبا ای عشق غم پرداز ما
ای تو هم همراز و هم غماز ما
ای فزون از فکر و از تدبیر ما
هم جنون ما و هم زنجیر ما
خیر مقدم حبذا اهلا هلا
لوحش الله بارکالله مرحبا
عقل را ره در دل دیوانه نیست
خلوت حق جای هر بیگانه نیست
خانهٔ دل منزل اخلاص تست
خلوت جان جای خاصالخاص تست
شاد بنشین و ز غمم آزاد کن
هم خرابم ساز و هم آباد کن