آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۸

عید است چه مانده ای صباحی بسرای؟!

من بلبل و تو فاخته، با من بسرای!

از مهر و وفا و دوستداری بسرای!

تا عمر نیامده است بر سر بسرای!