آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

ز آزردن جان خسته جانی بگذر

از قتل من پیر، جوانی بگذر!

شکرانه ی بازوی توانا، صیاد!

از کشتن صید ناتوانی بگذر!