آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

جان رفت و، دل از تو باز دردی دارد؛

اشک سرخی و رنگ زردی دارد

غافل منشین، که خاک غم پرور من

هر چند بباد رفته، گردی دارد