آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

تیر تو کز استخوان ما جست

بازی است کز آشیان ما جست

رازی که از اوست نازش عقل

حرفی است که از زبان ما جست

آهی که درید پرده ی چرخ

تیری است که از کمان ما جست

دارای درفش کاویانی

دزدی است که از دکان ما جست

گفتیم که راز دل نویسیم

آذر قلم از بنان ما جست!