ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴

انگشتر التفاتی ایدوست رسید

ایزد نکند از تو مرا قطع امید

انگشت رضا به چشم و جانم بنهاد

در حلقه بندگی شدم چون خورشید