شهی که موردم تیغش اژدهائی بود
هژبر پیکر و جادوکش و نهنگ اوبار
توانم او را خواند آفتاب اگر شاید
کز آفتاب بتابد ستاره هفت و چهار
گه کشیدن بیرنگ آسمان کبود
ز تیر خامه گرفت از دو پیکران پر کار