ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸ - تاریخ و مرثیه شیخ نظر علی

تاریک شد جهان ز ملال نظر علی

دریا گریست خون ز خیال نظر علی

ابر آورد قطیفه زنهار در کنار

گوید منم مصدق حال نظر علی

۳

مرغ آورد بدیعه شوریده آشکار

کز من شنو جواب و سئوال نظر علی

کوه از کنار خویش یم خرده ساز کرد

در شستن حرام و حلال نظر علی

کمتر کسی بزاویه دیدم سپرده جان

محروم از عطا و نوال از نظر علی

۶

وارسته گشت دامن قدرش ز ماسوی

کو شاخ بود و میوه ظلال نظرعلی

بنگر که شاهدان بکجا قائمند از آنک

کوته شود سخن بکمال نظرعلی

دلدارم از وثاق چو آمد بمهر خوان

بنشست گوشه ای به خیال نظرعلی

۹

ناگه جمال فرخ وی را بدید باز

پیدا از او صفات و خصال نظرعلی

گفتا حقیقتی بود از سال مرگ او

گفتم کدام گفت جمال نظرعلی