تاریک شد جهان ز ملال نظر علی
دریا گریست خون ز خیال نظر علی
ابر آورد قطیفه زنهار در کنار
گوید منم مصدق حال نظر علی
۳
مرغ آورد بدیعه شوریده آشکار
کز من شنو جواب و سئوال نظر علی
کوه از کنار خویش یم خرده ساز کرد
در شستن حرام و حلال نظر علی
کمتر کسی بزاویه دیدم سپرده جان
محروم از عطا و نوال از نظر علی
۶
وارسته گشت دامن قدرش ز ماسوی
کو شاخ بود و میوه ظلال نظرعلی
بنگر که شاهدان بکجا قائمند از آنک
کوته شود سخن بکمال نظرعلی
دلدارم از وثاق چو آمد بمهر خوان
بنشست گوشه ای به خیال نظرعلی
۹
ناگه جمال فرخ وی را بدید باز
پیدا از او صفات و خصال نظرعلی
گفتا حقیقتی بود از سال مرگ او
گفتم کدام گفت جمال نظرعلی