ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - ایضا از زبان چین

چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید

هم به پیروزیتان باد و اقبال نوید

چین بسی لشکری بری و بحری دارد

که بدیشان بتوان داشت دو صد گونه امید

سپه خشکی و دریائی ما هر شب و روز

افکند لرزه باندام همه زرد و سپید

لیک افسوس که این سرو خرامان در باغ

تنش از جنبش این باد بلرزد چون بید

دیرگاهی است که بر کشته ما میتابد

هر سحرگه که ز خاور بدرخشد خورشید

روزگاریست که در ماتم ما مینالد

هر شبانگه که زند زخمه به بربط ناهید

تا که باشد بکف روس ولادیوستک

آنکه دروازه چین است و بشرق است کلید

کره را گوی به دریا فکند رخت شکیب

ژاپنی توپ چو تندر برخروشد جاوید