آ، الف اوّل امیر و اعلم و اعلا علی است
افتخار اولیاء الله مولانا علی است
ب به راه بارگاه کبریا با مصطفی
بر براق برق رو بالاتر از بالا علی است
ت توانا و توانگر، تاجبخش و تخت گیر
تا تن از سرها جدا کرد آن تن تنها علی است
ث ثنایش از خدا در نص قرآن ثابت است
ثابت و اصل ثبات عروةالوثقی علی است
ج جنت جای جاوید است جان را از جمال
جامع و جمعیت و جاوید ما آنجا علی است
ح حسام او حصار دین و حقش حافظ است
حارب حرب احد از حله تا حلّا علی است
خ خدایش خواند شیر خویش و خورشید خرد
خواجهٔ قنبر خطیبِ خطبهٔ اقضا علی است
د دال دولتت در دو درج دین و داد
دولت و یزدان این دنیا و آن دنیا علی است
ذ ذیل ذات پاکش راست ذوالقدر جلیل
ذوالعلا و ذوالعلم ذوالفضل و ذوال . . . علی است
ر رضای حق رضای اوست رحمن الرّحیم
راحم رحمان، رضای رای مولانا علی است
ز زمین در زیر نعل دُلدُلش زیر و زبر
زور بازوی زبردستان ز سر تا پا علی است
س سر و سرهنگ و سردار و سپهسالار دین
سامع اسرار «سبحان الذی اسری» علی است
ش شجاع شرع و دین، شمع شب افروز یقین
شهرهٔ شهر شهادت، شاه شهرآرا علی است
ص صدر صفهٔ صدق و صفا چون مصطفی
صوفی صافی صفاتِ صفةالاصفا علی است
ض ضرب تیغ او شد ضامن فتح و ظفر
ضارب ضحاک و ضیغم در دم هیجا علی است
ط طریق اوست طور طیّبین و طاهرین
طایر طوبینشین طوطیِ شکّرخا علی است
ظ ظفر دادش خدا زآن شد مظفر بر عدو
ظاهر ظهر ظهیر و ماحی ظلما علی است
ع عین عالم و عین عنایت عین اوست
عالم علم لَدُنی، اعلم و اعلی علی است
غ غالین، غایت دین، غرفهٔ نور یقین
غالب و غواص و غوص در هر دریا علی است
ف فرحبخش فراز فاتحه فتح قریب
فخرِ فاخر، فاخرِ فرخ، رخِ فتوی علی است
ق قاف قرب عنقا و لقاء قدْر قَدَر
قاضی لوح قضا اقضای ظهر القا علی است
ک کوثر مشرب و کان کرم کهفالوری
گنج کنج «کنت کنزا» (تاج) کرمنا علی است
ل لاف «لم تجد» بعد از نبی مرشد آن
لایق لفظ لطیف و لمعهٔ لعلا علی است
م ممدوح ملک، مشکات و مصباح فلک
مالک ملک ملاحت، ماه مهرافزا علی است
ن نفس ناطق و نفس نهایت انبیا
نایب نفس نبی امروز و هم فردا علی است
و والی ولایت واحد والا گهر
واقف اوصاف وحی و کلمةالتقوی علی است
ه همای همت او سایهبخش چرخ و باز
هدهد هادی در این وادی پرغوغا علی است
ی یمن یمن یمن یاسین ینبوع کرم
یادگار یوسف و یعقوب و هم یحیی علی است
لام الف «لاسیف الا ذوالفقار» او را رسد
لاجرم در شأن ایشان «لافتی الّا علی» است
کی شود خوار و خجل در دین و دنیا هر که او
چون نسیمی حفظ جانش «یا محمد یا علی» است