نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

عاشقم بر قامت رعنای تو

حسن می‌بارد ز سر تا پای تو

هرکجا ای سرو! اندازی قدم

روی زرد ماست خاک پای تو

شکل بالایت بلای جان ماست

هست عاشق کش قد و بالای تو

یک دلی داریم و صد اندوه و غم

یک سری داریم و صد سودای تو

نیست اندر دیده من جای خواب

جز خیال چهره زیبای تو

ای نسیمی! پاک می بازی نظر

آفرین بر دیده بینای تو