بیا ساقی آن راحتافزای روح
که طوفان غم راست کشتی نوح
بهمن ده که از غم نجاتم دهد
نجات از همه مشکلاتم دهد
بیا ساقی آن مظهر سرّ ذات
که خضر خرَد راست آب حیات
بده، زنده گردان من مرده را
تر و تازه کن نخل پژمرده را
بیا ساقی آن جام آیینهفام
که عالم درو مینماید تمام
به من ده که تشویش دل کم کنم
زمانی تماشای عالم کنم
چو کردی مرا آگه از فیض جام
به جام دوم نشئهام کن تمام
که دل از دوم نشئه گردد دلیر
کند بر تو اظهار مافیالضمیر