فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۴

حمد بیحد احدی را که کمال کرمش

داد سرمایه توفیق خرد انسان را

داد سر رشته اقبال بدست خردش

کرد تعلیم باو قاعده ایمان را

تا بهنگام عمل فرق بد و نیک کند

لطف کرد و بفرستاد باو قرآن را

تا کند کام دل از معنی قرآن حاصل

کرد مصباح طریق طلبش عرفان را

ای خوش آن عاقبت اندیش که ضایع نکند

این همه مرحمت و مکرمت و احسان را

در همه کار شود تابع آثار نبی

مقتدای عمل خود نکند شیطان را

گرچه شک نیست درین قول که غفران آخر

می کند رفع خطا و خلل عصیان را

اول حال اگر میل معاصی نکند

به از آنست که آخر طلبد غفران را