به رندان از جهنم میدهد دایم خبر واعظ
مگر مطلق ندیده در جهان جای دگر واعظ
گریبان چاک ازین غم میکند محراب در مسجد
که آب روی منبر برد با دامان تر واعظ
به تفسیر مخالف میدهد تغییر قرآن را
تمنای تفوق میکند با این هنر واعظ
دم از کیفیت اِعراب مصحف میزند هردم
بنای خانه دین میکند زیر و زبر واعظ
ز کوی آن صنم سوی بهشت هشت در هردم
چه میخواند مرا یارب که افتد در به در واعظ
تنزل از مقام خود نمیکرد اینچنین دایم
اگر در منع من میداشت قول معتبر واعظ
فضولی نیست میل صحبت واعظ مرا زان رو
که منع اهل دل کرد از بتان سیمبر واعظ