سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۶

دردت ز دلم بدر نمی داند شد

وین سوز تو از جگر نمی داند شد

نزد تو به سر دوان بیایم چکنم

چون بی تو مرا به سر نمی داند شد